4 مفهوم اقتصادی که مصرف کنندگان باید بدانند
4 مفهوم اقتصادی
4 مفهوم اقتصادی – کمیابی ، عرضه و تقاضا، هزینهها و مزایا، و انگیزهها – میتوانند به توضیح بسیاری از تصمیمهایی که انسانها میگیرند کمک کنند.
در حالی که داشتن درک اولیه از تئوری اقتصادی به اندازه متعادل کردن بودجه خانواده یا یادگیری نحوه رانندگی با ماشین مهم تلقی نمی شود، نیروهایی که زیربنای مطالعه اقتصاد هستند بر هر لحظه از زندگی ما تأثیر می گذارند. در ابتدایی ترین سطح، علم اقتصاد تلاش می کند توضیح دهد که چگونه و چرا ما انتخاب های خریدی را انجام می دهیم.
نکات طلایی
- 4 مفهوم کلیدی اقتصادی – کمبود، عرضه و تقاضا، هزینهها و مزایا، و انگیزهها – میتوانند به توضیح بسیاری از تصمیمهایی که انسانها میگیرند کمک کنند.
- کمبود این مشکل اساسی اقتصادی را توضیح می دهد که جهان منابع محدود یا کمیاب برای برآوردن خواسته های به ظاهر نامحدود دارد و این واقعیت مردم را مجبور می کند در مورد چگونگی تخصیص منابع به کارآمدترین روش تصمیم گیری کنند.
- در نتیجه منابع کمیاب، انسانها دائماً در حال انتخابهایی هستند که با توجه به هزینهها و منافع و مشوقهای ارائهشده توسط دورههای عمل مختلف تعیین میشوند.
کمیابی
همه افراد کمیابی را درک می کنند، خواه از آن آگاه باشند یا نه، زیرا همه اثرات کمبود را تجربه کرده اند. کمبود، مشکل اساسی اقتصادی را توضیح می دهد که جهان منابع محدود یا کمیاب برای برآوردن خواسته های به ظاهر نامحدود دارد. این واقعیت مردم را وادار می کند تا در مورد چگونگی تخصیص منابع به کارآمدترین روش ممکن تصمیم بگیرند تا بیشترین اولویت های آنها برآورده شود.
به عنوان مثال، سالانه تنها مقدار زیادی گندم کشت می شود. برخی از مردم نان می خواهند و برخی آبجو را ترجیح می دهند. به دلیل کمیاب بودن گندم، تنها می توان مقدار زیادی از یک کالای معین را تولید کرد. چگونه تصمیم بگیریم که برای نان و آبجو چه مقدار آرد تهیه شود؟ یکی از راههای حل این مشکل، یک سیستم بازار است که توسط عرضه و تقاضا هدایت میشود.
عرضه و تقاضا
یک سیستم بازار توسط عرضه و تقاضا هدایت می شود. به عنوان مثال آبجو، اگر بسیاری از مردم بخواهند آبجو بخرند، تقاضا برای آبجو بالا در نظر گرفته می شود. در نتیجه، میتوانید برای آبجو هزینه بیشتری بپردازید و به طور متوسط با استفاده از گندم برای تهیه آبجو نسبت به استفاده از گندم برای تهیه آرد، درآمد بیشتری کسب کنید.
به طور فرضی، این می تواند منجر به وضعیتی شود که افراد بیشتری شروع به تولید آبجو کنند و پس از چند چرخه تولید، آنقدر آبجو در بازار وجود داشته باشد – عرضه آبجو افزایش می یابد – که قیمت آبجو کاهش می یابد.
اگرچه این یک مثال افراطی و بیش از حد ساده شده است، اما در سطح پایه، مفهوم عرضه و تقاضا به توضیح اینکه چرا محصول محبوب سال گذشته نصف قیمت سال بعد است کمک می کند.
هزینه و فایده
مفهوم هزینه و فایده با نظریه انتخاب منطقی (و انتظارات منطقی) که علم اقتصاد بر آن استوار است، مرتبط است. وقتی اقتصاددانان می گویند مردم منطقی رفتار می کنند، منظورشان این است که مردم سعی می کنند نسبت سود به هزینه را در تصمیمات خود به حداکثر برسانند.
اگر تقاضا برای آبجو زیاد باشد، کارخانههای آبجو کارکنان بیشتری را برای تولید آبجو استخدام میکنند، اما تنها در صورتی که قیمت آبجو و مقدار آبجوی که میفروشند، هزینههای اضافی حقوق و مواد مورد نیاز برای دم کردن آبجو بیشتر را توجیه کند. به طور مشابه، مصرف کننده بهترین آبجو را که توانایی خرید آن را داشته باشد، خریداری خواهد کرد، اما نه، شاید، بهترین آبجو را در فروشگاه.
مفهوم هزینه ها و منافع برای تصمیم گیری های دیگری که به تراکنش های مالی مرتبط نیستند، قابل اجرا است. دانشجویان دانشگاه با انتخاب تمرکز بر دروس خاصی که برای موفقیت خود مهمتر میدانند، تجزیه و تحلیل هزینه و فایده را به صورت روزانه انجام میدهند. گاهی اوقات این به معنای کاهش زمان مطالعه آنها برای دروسی است که از نظر آنها کمتر ضروری است.
اگرچه علم اقتصاد فرض می کند که مردم عموماً منطقی هستند، بسیاری از تصمیماتی که انسان ها می گیرند در واقع بسیار احساسی هستند و منفعت خود را به حداکثر نمی رساند. مثلاً حوزه تبلیغات گرایش انسان ها را به غیر عقلانی بودن شکار می کند. تبلیغات تجاری سعی می کنند مراکز عاطفی مغز ما را فعال کنند و ما را فریب دهند تا مزایای یک کالای خاص را بیش از حد برآورد کنیم.
همه چیز در مشوق ها است
اگر شما یک والدین، رئیس، معلم یا هرکسی هستید که مسئولیت نظارت را بر عهده دارد، احتمالاً در موقعیتی قرار گرفتهاید که برای افزایش احتمال یک نتیجه خاص، یک جایزه یا انگیزه ارائه میدهید.
انگیزههای اقتصادی توضیح میدهند که چگونه عملکرد عرضه و تقاضا، تولیدکنندگان را تشویق میکند تا کالاهایی را که مصرفکنندگان میخواهند عرضه کنند و مصرفکنندگان را به صرفهجویی در منابع کمیاب تشویق کنند. وقتی تقاضای مصرف کننده برای یک کالا افزایش می یابد، آنگاه قیمت کالا در بازار افزایش می یابد و تولیدکنندگان انگیزه ای برای تولید بیشتر کالا دارند زیرا می توانند قیمت بالاتری دریافت کنند.
از سوی دیگر، زمانی که کمبود روزافزون مواد خام یا نهادهها برای یک محرک کالای معین هزینه بر میدارد و تولیدکنندگان میتوانند عرضه را کاهش دهند، قیمتی که برای کالا میگیرند افزایش مییابد و مصرفکنندگان انگیزهای برای صرفهجویی در مصرف خود دارند. آن خوب است و از آن برای با ارزش ترین استفاده هایشان استفاده می کنند.
در مثال یک کارخانه آبجوسازی، مالک میخواهد تولید را افزایش دهد، بنابراین آنها تصمیم میگیرند برای تغییری که بیشترین بطریهای آبجو را در روز تولید میکند، یک انگیزه – یک جایزه – ارائه دهند. این کارخانه آبجوسازی دارای دو بطری است: یک بطری 500 میلی لیتری و یک بطری یک لیتری. در عرض چند روز، آنها شاهد افزایش تعداد تولید از 10000 بطری به 15000 بطری در روز هستند. مشکل این است که انگیزه ای که آنها ارائه کردند بر روی چیز اشتباه متمرکز بود – تعداد بطری ها به جای حجم آبجو.
آنها شروع به دریافت تماسهایی از تامینکنندگان میکنند که بدانند چه زمانی سفارش بطریهای یک لیتری میرسد. با ارائه یک جایزه برای تعداد بطری های تولید شده، مالک آن را برای شیفت های رقابتی سودمند ساخت که فقط با بطری کردن بطری های کوچکتر، مزیتی کسب کنند.
هنگامی که انگیزه ها به درستی با اهداف سازمانی همسو شوند، مزایا می توانند استثنایی باشند. این شیوه ها شامل تقسیم سود، پاداش عملکرد و مالکیت سهام کارکنان است. با این حال، اگر معیارهای تعیین اینکه آیا یک انگیزه برآورده شده است، با هدف اصلی مطابقت نداشته باشد، این مشوق ها می توانند نادرست باشند. برای مثال، پاداشهای عملکردی با ساختار ضعیف، برخی از مدیران را وادار کرده است تا اقداماتی را انجام دهند که نتایج مالی شرکت را در کوتاهمدت بهبود بخشد – فقط به اندازه کافی برای دریافت پاداش. در دراز مدت، این اقدامات برای سلامت شرکت مضر است.
اقتصاد علم غم انگیزی است
کمبود چیزی است که زیربنای همه علم اقتصاد است، که یکی از تفسیرهای این است که چرا گاهی از اقتصاد به عنوان علم غم انگیز یاد می شود. انسان ها دائماً در حال انتخاب هستند که بر اساس هزینه ها و منافع آنها تعیین می شود. در سطح شخصی، کمیابی به این معناست که ما باید بر اساس مشوق هایی که به ما داده می شود، انتخاب کنیم. در سطح بازار، تأثیر میلیون ها نفر در انتخاب، نیروهای عرضه و تقاضا را ایجاد می کند.
درباره امیر باقری
امیر باقری کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت مالی از دانشگاه علامه طباطبایی به اتمام رسانده است و بیش از 10 سال تجربه حضور در نهادهای مالی را دارد.
نوشتههای بیشتر از امیر باقری
دیدگاهتان را بنویسید